رمان رازی در کوچهها
نویسنده : فریبا وفی
ناشر : مرکز
معرفی و خلاصه رمان رازی در کوچهها :
جدیدترین کتاب فریبا وفی رمان رازی در کوچهها را نشر مرکز در سال ۱۳۸۶ منتشر کرده است. رمان رازی در کوچهها با لحظه مرگ پدر راوی داستان آغاز میشود، پدری که راوی هیچ علاقهای به او در خود احساس نمیکند، فقط در آخرین لحظات آمده تا در کنار او باشد. ابتدای رمان رازی در کوچهها و بیتفاوتی راوی خواننده را به یاد بیگانه کامو میاندازد.
«پیرمرد بی دفاعی که روی تخت خوابیده پدر من است. این را به خودم یادآوری میکنم….ولی نمیدانم چرا پدر که این همه معنا دارد برای من معنا ندارد. حتی حالا که دارم او را برای همیشه از دست میدهم. این کلمه که هر کس میتواند مدت ها درباره اش حرف بزند به اندازه تکان برگی هم دلم را نمیلرزاند.»
حمیرا راوی رمان رازی در کوچهها خانم وفی پس از سالها دوری به شهر و دیار خود باز میگردد و در این سفر به درون خود نیز سفری دارد که او را به گذشته های دور کودکی میبرد، به روزهایی که با نگاه غضبآلود پدرش میخکوب میشد و قدرت حرکت و حتی تفکر را از دست میداد، به روزهایی که تنها دلمشغولی و شادی او در زندگی دوستش آذر بود، به روزهای سکوت بیپایان مادر و….رمان رازی در کوچهها در دو زمان حال و گذشتة دور کودکی حمیرا در جریان است، خواننده اطلاعی از حدفاصل این دو دوره ندارد، نویسنده اشاره صریحی به مکان داستان نکرده است اما ظاهرا حوادث در شهر کوچکی اتفاق افتاده است. ( منبع )
پاراگرافهای منتخب رمان رازی در کوچهها :
بلند میشوم و میان قبرها این پا آن پا میکنم.فایده ندارد یک بلوک آن ورتر بروم وبه قبرهای جدید سربزنم.درهای همهشان بسته است.هیچ مرده ای در این آفتاب تند و داغ به فکر برقراری با مسافرسرگردانی مثل من نمیافتد.ارتباط هم برای خودش قاعده و قانون دارد.لابد آن ها هم این وقت روزبه خنکی زیر خاک پناه برده اند…
منتظرمیشوم “ماهرخ” از بچگی من هم بگوید ولی او تکه تکه روی زمین پهن میشود.اول بازویش ، بعد شانه اش و بعد کمرش.
دراز میکشد و چشمهایش را میبنذ.همیشه بعد از تعریف کردن خاطراتش این کار را میکرد.سفری بود که هیچ کدام از ما را با خودش نمیبرد.
بعد ها فهمیدم بینایی همه چشم ها یک اندازه نیست.یکی کم از دنیا می بیند یکی زیاد.دنیاهم در برابر چشم نگاه آدم ها ، یکسان عرضه نمی شود.
بعضی آوارها دیده نمیشوند ولی حقیقت دارند.از دست وپا زدن کسی که زیر آن است میتوانی بفهمی که دارد فشارش را تحمل میکند.